سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مردم خواسته دنیا خرده گیاهى است خشک و با آلود که از آن چراگاه دورى‏تان باید نمود . دل از آن کندن خوشتر تا به آرام رخت در آن گشادن ، و روزى یک روزه برداشتن پاکیزه‏تر تا ثروت آن را روى هم نهادن . آن که از آن بسیار برداشت به درویشى محکوم است و آن که خود را بى نیاز انگاشت با آسایش مقرون . آن را که زیور دنیا خوش نماید کورى‏اش از پى در آید . و آن که خود را شیفته دنیا دارد ، دنیا درون وى را از اندوه بینبارد ، اندوه‏ها در دانه دل او رقصان اندوهیش سرگرم کند و اندوهى نگران تا آنگاه که گلویش بگیرد و در گوشه‏اى بمیرد . رگهایش بریده اجلش رسیده نیست کردنش بر خدا آسان و افکندنش در گور به عهده برادران . و همانا مرد با ایمان به جهان به دیده عبرت مى‏نگرد ، و از آن به اندازه ضرورت مى‏خورد . و در آن سخن دنیا را به گوش ناخشنودى و دشمنى مى‏شنود . اگر گویند مالدار شد دیرى نگذرد که گویند تهیدست گردید و اگر به بودنش شاد شوند ، غمگین گردند که عمرش به سر رسید . این است حال آدمیان و آنان را نیامده است روزى که نومید شوند در آن . [نهج البلاغه]   بازدید امروز: 0  بازدید دیروز: 6   کل بازدیدها: 4235
 
westlife
 
گفت و گو
نویسنده: علی(دوشنبه 84/10/26 ساعت 8:53 عصر)
دیشب خواب دیدم با خدا گفت و گو می کنم

خداوند از من پرسید می خواهی با من گفت و گو کنی؟
ـ آری آری خدای بزرگ اگر وقت داشته باشید
خداون لبخندی زد و گفت من به اندازه ابدیت وقت دارم هر چه می خواهد دل تنگت بگو
ـ چه چیز آدم ها تو را به شگفتی می اندازد؟
خداوند پاسخ داد :
آنها از کودکی خویش ملول می شوند ‏، برای بزرگ شدن شتاب می کنند ، بزرگ می شوند، آنگاه دوست دارند به کودکی خود باز گردند!
آنها برای بدست آوردن ثروت سلامت خویش را می بازند ، ثروت را بدست می آورند و آنگاه آنرا در راه بدست آوردن سلامتی خویش خرج می کنند!
آنها بیتاب آینده هستند ، لحظه و حال را فراموش می کنند و بدین سان نه در حال زنگی می کنند و نه در آینده !

آنگاه دست های گرم خداوند و دستانم را گرفتند و ما هر دو لحظاتی سکوت کردیم .

ـ پرسیدم ، خداوند ، ما مردم عیال توئیم دوست داری ما بیشتر به یاد چه چیزهایی باشیم ؟
خداوند گفت :
شما نمی توانید کسی را وا دارید که دوستتان داشته باشد ، شما فقط می توانید خود را دوست داشتنی کنید .
خوب نیست وضع خودتان را با دیگران مقایسه کنید .
بخشیدن را با بخشش می توان آموخت.
ممکن است در مدت چند ثانیهدر دل کسانی که دوستشان می دارید زخم عمیقی ایجاد کنید، اما شفا دادن آن زخم ها سال ها طول می کشد.
دارا کسی نیست که مال فراوانی داشته باشد ، کسی است که نیاز کمتری دارد
همیشه هستند کسانی که شما را دوست دارند اما نمی دانند چگون عشقشان را ابراز کنند.
بخشیدن یکدیگر کافی نیست ، شما باید خود را نیز ببخشید.
ـ گفتم ، متشکرم خدایا ، آیا چیزی هست که دوست داشته باشی ما آن را به یاد داشته باشیبم ؟
خداوند دوباره لبخندی زد و گفت :
دوست دارم بدانید که من هستم و همیشه خواهم بود


نظرات دیگران ( )

امید صلح عشق ایمان
نویسنده: علی(شنبه 84/10/24 ساعت 12:50 صبح)
 

۴شمع به آرامی می سوختند. محیط پیرامون آنها آنقدر آرام بود که صدای آنها شنیده می شد.شمع اول گفت:من صلح نام دارم.بنابراین هیچکس نمی تواند مرا روشن نگه دارد.و یقین دارم که به زودی خاموش خواهم شد.پس شعله آن به سرعت کم و سپس خاموش شد.دومی گفت:من ایمان نام دارم .احساس می کنم که دیگر کسی وجود مرا ضروری نمی داند و لزومی ندارد بیش از این شعله ور بمانم وقتی سخنش تمام شد نسیم ملایمی وزید و آنرا خاموش کرد. نوبت به شمع سوم رسید.با ناراحتی گفت:نام من عشق است من دیگر دیگر قدرت روشن ماندن ندارم و مردم مرا کنار گذاشته اند و اهمیت مرا درک نمی کنند و حتی عشق ورزیدن به نزدیکانشان را هم فراموش کرده اند.طولی نکشید که او هم خاموش شد .ناگهان پسرکی وارد اتاق شد و دید که از ۴ شمع ۳ شمع خاموش شده است.پسرک گفت:چرا شما روشن نیستید.مگر قرار نبود تا موقعی که تمام می شوید روشن بمانید و سپس شروع به گریه کرد.در این هنگام شمع چهارم گفت:نگران نباش! تا زمانی که من روشنم می توانی با من آن ۳شمع را روشن کنی.من امید نام دارم.پسرک با خوشحالی انرا برداشت و ۳ شمع دیگر را روشن کرد.

امید شعله ای است که نباید در زندگیمان خاموش شود ...زیرا با امید عشق و صلح و ایمان را باز خواهیم داشت.



نظرات دیگران ( )

شعر
نویسنده: علی(یکشنبه 84/10/18 ساعت 11:15 عصر)
خداوندا تو می دانی که انسان بودنو ماندن در این دنیا چه دشوار است چه زجری می کشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است.

نظرات دیگران ( )

شعر
نویسنده: علی(یکشنبه 84/10/18 ساعت 12:18 صبح)
 

یه شعر خیلی باحال البته از نظره من.

جوانی شمع ره کردم        که جویم زندگانی را

نجستم زندگانی را           وگم کردم جوانی را

امیدورام همیشه سبز و جوان بمانید. 

       



نظرات دیگران ( )

westlife
نویسنده: علی(شنبه 84/10/17 ساعت 11:56 عصر)

می خوام از گروهی که خیلی باهاش حال می کنم چند تا عکس بزارم.نظر .................

 



نظرات دیگران ( )

عمومی
نویسنده: علی(شنبه 84/10/17 ساعت 11:40 عصر)
سلام عرض می کنم امیدوارم مطالب من به درد همه دوستان بخوره و لحظات خوبی داشته باشید.

نظرات دیگران ( )


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
آی مردم( یا حسین)
[عناوین آرشیوشده]

|  RSS  |
| خانه |
| شناسنامه |
| پست الکترونیک |
| مدیریت وبلاگ من |

|| فهرست موضوعی یادداشت ها ||
westlife[5] . شعر .
|| مطالب بایگانی شده ||
زمستان 1384

|| اشتراک در خبرنامه ||
  || درباره من ||
westlife
علی

|| لوگوی وبلاگ من ||
westlife

|| اوقات شرعی ||


|| وضعیت من در یاهو ||
یــــاهـو