سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که کرده وى او را بجایى نرساند نسب او وى را پیش نراند . [نهج البلاغه]   بازدید امروز: 11  بازدید دیروز: 6   کل بازدیدها: 4254
 
westlife
 
گفت و گو
نویسنده: علی(دوشنبه 84/10/26 ساعت 8:53 عصر)
دیشب خواب دیدم با خدا گفت و گو می کنم

خداوند از من پرسید می خواهی با من گفت و گو کنی؟
ـ آری آری خدای بزرگ اگر وقت داشته باشید
خداون لبخندی زد و گفت من به اندازه ابدیت وقت دارم هر چه می خواهد دل تنگت بگو
ـ چه چیز آدم ها تو را به شگفتی می اندازد؟
خداوند پاسخ داد :
آنها از کودکی خویش ملول می شوند ‏، برای بزرگ شدن شتاب می کنند ، بزرگ می شوند، آنگاه دوست دارند به کودکی خود باز گردند!
آنها برای بدست آوردن ثروت سلامت خویش را می بازند ، ثروت را بدست می آورند و آنگاه آنرا در راه بدست آوردن سلامتی خویش خرج می کنند!
آنها بیتاب آینده هستند ، لحظه و حال را فراموش می کنند و بدین سان نه در حال زنگی می کنند و نه در آینده !

آنگاه دست های گرم خداوند و دستانم را گرفتند و ما هر دو لحظاتی سکوت کردیم .

ـ پرسیدم ، خداوند ، ما مردم عیال توئیم دوست داری ما بیشتر به یاد چه چیزهایی باشیم ؟
خداوند گفت :
شما نمی توانید کسی را وا دارید که دوستتان داشته باشد ، شما فقط می توانید خود را دوست داشتنی کنید .
خوب نیست وضع خودتان را با دیگران مقایسه کنید .
بخشیدن را با بخشش می توان آموخت.
ممکن است در مدت چند ثانیهدر دل کسانی که دوستشان می دارید زخم عمیقی ایجاد کنید، اما شفا دادن آن زخم ها سال ها طول می کشد.
دارا کسی نیست که مال فراوانی داشته باشد ، کسی است که نیاز کمتری دارد
همیشه هستند کسانی که شما را دوست دارند اما نمی دانند چگون عشقشان را ابراز کنند.
بخشیدن یکدیگر کافی نیست ، شما باید خود را نیز ببخشید.
ـ گفتم ، متشکرم خدایا ، آیا چیزی هست که دوست داشته باشی ما آن را به یاد داشته باشیبم ؟
خداوند دوباره لبخندی زد و گفت :
دوست دارم بدانید که من هستم و همیشه خواهم بود


نظرات دیگران ( )


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
آی مردم( یا حسین)
[عناوین آرشیوشده]

|  RSS  |
| خانه |
| شناسنامه |
| پست الکترونیک |
| مدیریت وبلاگ من |

|| فهرست موضوعی یادداشت ها ||
westlife[5] . شعر .
|| مطالب بایگانی شده ||
زمستان 1384

|| اشتراک در خبرنامه ||
  || درباره من ||
westlife
علی

|| لوگوی وبلاگ من ||
westlife

|| اوقات شرعی ||


|| وضعیت من در یاهو ||
یــــاهـو